چه دنیای ساکتی...

دیگر صدای تپش قلبها غوغا نمیکند...

بی گمان همه شکسته اند

وقتی "رفتی" تا آخر "برو"
وقتی "ماندی" تا آخر "بمان"
این تن..... خسته ست!
از نیمه رفتن ها...
از نیمه ماندن ها...

تو
با محبت پابند نمی شوی...!
من هم
کار دیگری بلد نیستم...!

دفعه ی اول تو  کوچه دیدمش گفت : 

داداشی میای بازی کنیم ؟

بعد ازاینکه بازیمون تموم شد گفت :

تو بهترین داداش دنیایی ...

دانلود دو تک اهنگ فوق العاده زیبای کور بودم و خوش به حالت علی عبدالمالکی

علی عبدالمالکی

یکی از بهترین  خواننده , ترانه سرا , آهنگساز و تنظیم کنندهای ایران

امیدوارم همیشه موفق باشه

انقدر از خوبی هایش پیش دیگران گفتم که وقتی سراغش را می گیرند

شرم دارم بگویم تنهایم گذاشت.....

منبع وبلاگ رسمی مهدی احمدوند

پیشواز آهنگ روزای دور از تو با کد 
5518111 قطعه اول
5518112 قطعه دوم
کدهای پیشواز آهنگ های بغض و بگو من کجام
بغض قطعه اول  5518113 
بغض قطعه دوم  5518114 
بگو من کجام قطعه اول 5518108
بگو من کجام قطعه دوم 5518109
بگو من کجام قطعه سوم 5518110

شب بود و شمع بود و من بودم و غم
شب رفت و شمع سوخت و من موندم و غم

دیشب با خدا دعوایم شد. با هم قهر کردیم...
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد.
رفتم گوشه ای نشستم.
چند قطره اشک ریختم و خوابم برد.
صبح که بیدار شدم. مادرم گفت:
" نمیدانی از دیشب تا صبح چه بارانی می آمد"...

سکوت سرد این روزها را مگذار به حساب آرامش!
خیلی وقت ها “مرگ” در سکوت اتفاق می افتد

یه روزهایی بود که گوشیم از بس زنگ خور داشت همش شارژخالی میکرد

اما الان برای گوش دادن

به اهنگهایی که یه روزی باهاشون خاطره داشتم شارژخالی میکنه

داداش بهترین دوستم فوت کرده

داغونم شاید نتونم هر روز اپ کنم

شرمنده

خدایا دیدی...؟!!
کلی باران فرستادی...!!!
تا این لکه ها را از دلم بشویی...!!!
من که گفته بودم لکه نیست...!!!
زخم است...

امشب دوباره دلم شور میزند....
میترسم صبح که از خواب بیدار شدم..
از قاب عکس هم رفته باشی...
از تو که بعید نیست...!!!!

عاشق که شدی مثل زلیخا سمج باش

آنقدر رسوا بازی دربیاور تا خدا پادرمیانی کند....

به سلامتی دختر های قدیم

که ابرو هاشون اینقد پت و پهن بود

که زمستون ها نیازی به هد بند نداشتن!

ازدنیاپرسیدم بدبخت ترازمن کسی هست؟ سرشوانداخت پایین

باور کنید که فراموشش کرده ام...
اما نمی دانم چرا...
بعضی وقت ها...
همین که اسمش را می شنوم...
بی اختیار خاطره از چشمم فرو می ریزد!.!.!

اینجا زمین است...

رسم آدم هایش عجیب است!

اینجا گم که میشوی به جای اینکه دنبالت بگردند فراموشت میکنند....

سعی میکنم هر روز وبلاگمو اپ کنم

بخاطر بعضی مسائل چند ماهی نبودم

دوستون دارم

می خواهم راحت باشم...
بی جسارت و بی خجالت...
در جواب چه خبرها؟
چشمانم را ببندم و بگویم ناخوشی

به خیانتم اعتراف می کنم
آنقدر که به یادت بوده ام، با خودت نبودم!

گفتم بیا... گفت پاهایم یخ زده!
و من به پایش سوختم!!!
گرم شد...
رفت به سوی دیگری!

انصاف نیست...
دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را روزی هزار بار ببینی...
و آنقدر بزرگ باشد...
که نتوانی آن کس را که دلت میخواهد حتی یک بار ببینی...